· خدا محوری
· فراگیری دانش
· اندیشیدن و تفکّر
· تلاش و کوشش
· صبر و بردباری
· دقّت دردوستیابی
1. خدا محوری
از مهمترین انتظاراتی که تمام انبیأ و اولیأ ازبندگان خدا، داشتهاند و دارند این است که مردم در کارها و رفتارها خدا محور باشندو رضایت الهی و خداوندی را در تمام امور محور و اساس قرار دهند.
امام حسن مجتبی علیهالسلام نیز که خود خدا محور وسراپا اخلاص بود، از امت اسلامی و شیعیان خویش توقّع و انتظار دارد که رضایت الهیرا محور فعّالیت خویش قرار دهند. این توقّع را گاه با بیان زیان مردم محوری و خارجشدن از محور رضایت الهی ابراز میدارد، آنجا که فرمود:«مَنْ طَلَبَ رِضَی اللّهِبِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ اللّهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النّاسِبِسَخَطِ اللّهِ وَکَلَهُ اللّهُ اِلَی النّاسِ؛(3) هر کس رضایت خدا را بخواهد هرچند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت میکند و هر کس که بابه خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا میگذارد.»
و گاه فوائد خدا محوری و در نظر گرفتن رضایت الهی رابه زبان میآورد و میفرماید: «اَنَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یهْجُسْ فی قَلْبِهِاِلاّ الرِّضا اَنْ یدْعُوَ اللّهَ فَیسْتَجابُ لَهُ؛(4) من ضمانت میکنم برای کسیکه در قلب او چیزی نگذرد جز رضا[ی خداوندی]، که خداوند دعای او را مستجابفرماید.»
راوی از حضرت امام حسن علیهالسلام این مهمّ را چنیننقل میکند: امام حسن علیهالسلام روز عید فطر بر گروهی از مردم گذر کرد که مشغولبازی و خنده بودند، بالای سر آنها ایستاد و فرمود: «اِنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَرَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ فَیسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ اِلی مَرْضاتِهِفَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا وَ قَصَّر آخَرُونَ فَخابُوا؛(5) به راستی، خداوند ماهرمضان را میدان مسابقه برای خلق خود قرار داده است تا به وسیله طاعت او برای جلبرضایت خداوند بر یکدیگر سبقت گیرند. مردمی سبقت گرفتند و کامیاب گشتند و دیگرانکوتاهی کردند و ناکام ماندند.»
رسیدن به رضایت الهی آرزوی تمام انبیأ بوده است. لذادر روایت آمده است که «موسی علیهالسلام عرض کرد: خدایا! مرا به عملی راهنمایی کنکه با انجام آن به رضایت تو دست یابم. خداوند وحی کرد کهای فرزند عمران! رضایت مندر سختی و گرفتاری تو است که طاقت آن را نداری. موسی به سجده افتاد و مشغول گریهشد...، سرانجام وحی شد کهای موسی! رضایت من در رضایت تو به قضا و تقدیرات مناست.»(6)
2. فراگیری دانش
علم و دانش کلید خیرات و دستیابی به سعادت است. بدوندانش نه راه سعادت معلوم است و نه حرکت ممکن؛ به همین جهت از مهمترین مأموریتهایانبیا در طول تاریخ، تعلیم کتاب و آموزش مسائل دینی و تربیتی بوده است. از مهمترینتوقّعات امامان معصوم علیهمالسلام از شیعیان این است که اهل دانش و فراگیری حکمتباشند.
امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودند: «عَلِّمِالنّاسَ عِلْمَکَ وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَیرِکَ؛(7)دانش خود را به مردم بیاموز ودانش دیگران را یادگیر.»
خداوند تمام امکانات فراگیری دانش را در اختیار ماقرار داده است. لذا لازم است که از چشم و گوش و فرصتها بیشترین استفاده را ببریم وبا فراگیری دانش، شک و شبهه را از دل و درون خویش بیرون برانیم.
امام حسن علیهالسلام فرمود: «اِنَّ اَبْصَرَالاَْبْصارِ ما نَفَذَ فِی الْخَیرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاَْسْماعِ ما وَعَیالتَّذْکیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ وَ اسْلَمَ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ؛به راستی، بیناترین دیدهها آن است که در خیر نفوذ نماید، و شنواترین گوشها آن استکه تذکّرات [دیگران] را بشنود و از آن بهرهمند شود و سالمترین دلها آن است که ازشک و شبهه پاک باشد.»(8)
3. اندیشیدن و تفکّر
علم و دانش آنگاه نتیجهبخش و ثمرده خواهد بود که باتفکّر و تدبّر همراه باشد. خواندن و فراگیری قرآن نیز آنگاه مفید و مثمر خواهد بودکه با تدبّر و تفکّر همراه شود. از مهمترین انتظاراتی که امامان ما از شیعیان خویشداشته و دارند، این است که اهل اندیشه و تفکر باشند. آنان این توقّع را با بیانهایمختلف ابراز نمودهاند.
امام مجتبی علیهالسلام میفرماید: «اُوصیکُمْبِتَقْوَی اللّه و اِدامَةِ التَّفَکُّرِ، فَاِنَّ التَّفَکُّرَ اَبُو کُلِّ خَیرٍوَ اُمُّهُ؛(9) شما [شیعیانم] را به پروا پیشگی و اندیشیدن دائم سفارش میکنم؛ زیراتفکّر پدر و مادر [و ریشه و اساس] تمامی خوبیها است.»
در جای دیگر فرمود: «عَلَیکُم بِالْفِکْرِ فَاِنَّهُمَفاتیحُ اَبْوابِ الْحِکْمَةِ؛(10) بر شما [شیعیان] لازم است که اندیشه کنید؛ زیرافکر کلیدهای درهای حکمت است.»
راستی اگر امّت اسلامی بیشتر اندیشه و تفکّر میکردندو به آن عمل مینمودند، این همه عقب ماندگی و مشکلات نداشتند و این همه محل تاخت وتاز استعمارگران و ابرقدرتها قرار نمیگرفتند.
گاه دل مولا امام حسن علیهالسلام بدرد آمده و بازبان گلایه اظهار میدارد: «عَجِبْتُ لِمَنْ یتَفَکَّرُ فی مَأْکُولِهِ کیفَ لایتَفَکَّرُ فی مَعْقُولِهِ فَیجَنِّبُ بَطْنَهُ ما یؤذیهِ وَ یودِعُ صَدْرَهُ مایرْدیهِ؛(11) در شگفتم از کسی که در [چگونگی استفاده از] خوراکیهای خود اندیشهمیکند ولی درباره معقولات خویش اندیشه نمیکند. پس از آنچه معدهاش را اذیتمینماید دوری میکند، در حالی که سینه [و روح] خود را از پستترین چیز پرمیکند.»
راستی در کدام مکتب و مذهب جز اسلام و تشیع پیدامیکنید که این همه بر علم و دانش، تدبّر و تفکر، اندیشه و تعقل سفارش و تاکیدنموده باشند.
4. تلاش و کوشش
فکر و اندیشه، و یا تامّل و تدبّر، آن گاه ارزش حقیقیو عینی خویش را نشان میدهد که منجر به عمل و تلاش و سعی و کوشش شود، وگرنه تفکریکه منهای عمل باشد، ارزش واقعی نخواهد داشت. در واقع فکری مطلوب و کارساز است که بهعمل و تلاش بینجامد.
یکی از انتظارات امام حسن علیهالسلام این است کهبندگان الهی در کنار علم و اندیشه، اهل تلاش و عمل باشند. آن حضرت فرمود: «اِتَّقُوا اللّهَ عِبادَ اللّهِ وَ جِدُّوا فی الطَّلَبِ وَ تِجاهِ الْهَرَبِ وَبادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَّقِماتِ وَ هادِمِ الَّذّاتِ، فَاِنَّالدُّنْیا لا یدُومُ نَعیمُها وَلا تُؤمَنُ فجیعُها وَلا تَتَوَقّی مَساویها،غُرُورٌ حائِلٌ وَ سِنادٌ مائِلٌ؛(12) ای بندگان خدا! پرواپیشه باشید و برای رسیدنبه خواستهها تلاش کنید و از کارهای ناروا بگریزید و قبل از آنکه ناگواریها به شماروی آورند و نابود کننده لذات [یعنی مرگ] فرا رسد، به کار[های نیک[ مبادرت ورزید،پس براستی نعمتهای دنیا دوام ندارند و [کسی از] خطرات و بدیهای آن در اماننیست.[دنیا[ فریبکار زودگذر و تکیه گاهی سست و بیاساس است.»
نکته دیگری را که حضرت مجتبی علیهالسلام علاوه براصل تلاش و عمل گوشزد میکند و انتظار دارد که به آن توجّه شود، این است که انسانهم باید برای دنیا کار و تلاش کند و هم برای آخرت. کلام نغز و دلنشین امام حسنعلیهالسلام در این باره چنین است: «وَ اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَاَنَّکَ تَعیشُ اَبَداوَ اعْمَلْ لآخِرَتِکَ کَاَنَّکَ تَمُوتُ غَدا؛(13) برای دنیایت چنان کار کن کهگویا برای همیشه [در این دنیا] خواهی بود. و برای آخرتت [نیز چنان] سعی و تلاش کنکه گویا فردا از دنیا خواهی رفت.»
طالب علمی به عالمی گفت: نیمه شبها و قبل از سحرهابیدار میشوم، درس بخوانم بهتر است و یا نماز شب؟ عالم در جواب او گفت: کاری کن کههم درس بخوانی و هم نماز شب. نه درس فدای نماز شب و عبادت شود، و نه عبادت فدای درسو منبر، نه کار بخاطر عبادات مستحبی و... کنار گذاشته شود، و نه عبادات واجب ومقداری مستحبّ بخاطر کار یا اضافهکاری به تأخیر افتاده و یا از دست برود.
5. صبر و بردباری
از یک سو دنیا جای حوادث و مصائب است و از طرف دیگر،انجام عبادات و کنترل شهوات نیاز به قدرت و نیرو دارد، آنچه انسان را در مقابلحوادث و مصائب نیرومند و مقاوم میسازد، صبر و بردباری است و آنچه انسان را برانجام عبادات نیرو و توان میبخشد، استقامت و پایداری است. و آنچه انسان را برشهوات غالب و پیروز میسازد، صبر و پایداری است. از انتظارات مهمّ امام حسن مجتبیعلیهالسلام این است که شیعیان و پیروان او در تمام مراحل زندگی صابر و بردبارباشند، حضرتش در این زمینه دلسوزانه میفرماید: «جَرَّبْنا وَ جَرَّبَالْمُجَرِّبُونَ فَلَمْ نَرَ شَیئا اَنْفَعُ وِجْدانا وَ لا اَضَرُّ فِقْدانا مِنَالصَّبْرِ تُداوی بِهِ الاُْمُورُ؛(14) تجربه ما و دیگران نشان میدهد که چیزینافعتر از داشتن صبر، و زیانبارتر از فقدان بردباری دیده نشده است، صبری که بوسیلهآن تمام [دردها و [امور درمان میشود.» راستی که باید گفت:
صد هزاران کیمیا حق آفرید کیمیایی همچو صبر، آدمندید
امام مجتبی علیهالسلام در کلام دیگری فرمود: «اَلْخَیرُ الَّذی لا شَرَّ فیهِ اَلشُّکْرُ مَعَ النِّعْمَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَیالنّازِلَةِ؛ خیری که شرّ ندارد، شکر در حال نعمت و بردباری در مقابل ناگواریاست.»(15)
کلید صبر کسی را باشد اندر دست هر آینه درِِ گنجمراد بگشاید
به شام تیره محنت بساز و صبر نما که عاقبت سحر ازپرده روی بنماید
6. دقّت در دوستیابی
رفیق و دوست عمیقترین تأثیر را بر زندگی و رفتارانسان دارد، تا آنجا که گفته شده: «اَلْمَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ؛ انسان بر آیینرفیقش است.» به این علّت در قرآن و روایات، سخت بر آیین دوستیابی تاکید و سفارششده است. امام حسن مجتبی علیهالسلام نیز از نزدیکترین افراد خانواده تا شیعیانانتظار دارد که در انتخاب دوست و رفیق دقّت بخرج دهند و مراقب باشند که در دامدوستان ناباب گرفتار نشوند.
در سفارشی به یکی از فرزندان خویش فرمود: «یا بُنَیلا تُواخِ اَحَدا حَتّی تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَاِذَا اسْتَنْبَطْتَالْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلی اِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَالْمُواساةِ فِی الْعُسْرَةِ؛(16) پسرم! با هیچ کس برادری [و دوستی] مکن مگر آنکه [اوّل] بدانی کجا رفت و آمد دارد و از چه خانوادهای میباشد، هر گاه به این مسئلهپی بردی و معاشرت و دوستی او را [طبق معیارها] پسندیدی، پس با او برادری [و دوستی] کن، در گذشتن از لغزشها و همدردی در سختی.»
حضرت در این باره فقط به سفارش اکتفا نکرده، بلکه گاهبه معرّفی الگوهای عینی، و دوستانی که خود بر اساس معیارهای مطلوب انتخاب نمودهمیپردازد، و درباره یکی از دوستان خود چنین میفرماید: «او از دیدگاه من از همهمردم بزرگتر بود و اساس بزرگی او به دیده من، کوچکی دنیا در دیده او بود، از سلطهجهالت برون بود. دست دراز نمیکرد مگر نزد کسی که مورد اعتماد بود و سُودی در آنوجود داشت، نه شکایتی داشت و نه خشمگین و ناخشنود بود، بیشتر روزگارش را خاموش بود،پس هنگامی که سخن میگفت بر گویندگان و زبان آوران غلبه مییافت. مردی افتاده بود ومردم ناتوانش میانگاشتند؛ اما همین که زمان تلاش و جدّیت فرا میرسید، شیر بیشه رامیماند!.»
حضرت در ادامه بیان اوصاف دوست خوبش میفرماید: «کانَاِذا جامَعَ الْعُلَمأ عَلی اَنْ یسْتَمِعَ اَحْرَصَ مِنْهُ عَلی اَنْ یقُولَ، کانَاِذا غُلِبَ عَلی الْکَلامِ لَمْ یغْلَبْ عَلَی السُّکُوتِ، کانَ لا یقُولُ ما لایفْعَلُ وَ یفْعَلُ ما لا یقُولُ، کانَ اِذا عُرِضَ لَهُ اَمْرانِ لا یدْری اَیهُمااَقْرَبُ اِلی رَبِّه نَظَرَ اَقْرَبَهُما مِنْ هَواهُ فَخالَفَهُ، کانَ لا یلُومُاَحَدا عَلی ما قَدْ یقَعُ الْعُذْرُ فی مِثْلِهِ؛(17) چون با دانشمندان جمع میشدبه شنیدن بیشتر شیفته بود تا به گفتن. اگر در سخن مغلوب میشد، در خاموشی مغلوبنمیگشت. آنچه را انجام نمیداد نمیگفت، ولی کارهاییانجام میداد که آن را بهزبان نمیآورد. اگر در مقابل دو کار قرار میگرفت که نمیدانست کدامیک از آن دو خداپسندانهتر است، آن را انجام نمیداد که نفسش میپسندید، هیچ کس را به کاری کهزمینه عذر در آن بود سرزنش نمیکرد.»
سخن را با شعری درباره کریم اهلبیت علیهمالسلام بهپایان میبریم:
ماییم و کرامات خدا دادِ حسن میزانکرامت است، کردار حسن
دوریم گر از مدینه امروز ولی ما را بهمدینه میبرد یاد حسن
--------------------------------------------------------------------------------
1. اسمأ بنت عمیس از زنانسعادتمند شمرده میشود، او اوّل همسر جعفر بن ابی طالب بود که از او سه پسر آوردبنام، عبدالله (شوهر حضرت زینب)، عون و محمّد. پس از شهادت جعفر در جنگ موته، باابوبکر ازدواج نمود که محمد بن ابوبکر را به دنیا آورد و بعد از ابوبکر با امیرمؤمنان علیهالسلام ازدواج کرد که ثمره آن پسری به نام یحیی بود.
2. بحار الانوار، ج 43، ص 238 ور. ک: هاشم معروف الحسنی، سیرة الائمة الاثنی عشر (قم، منشورات الشریف الرضی) ج 1،ص 462.
3. محمدی ری شهری، میزان الحکمة،ج 4، ص 153.
4. بحار الانوار، ج 43، ص 351.
5. تحف العقول (همان)، ص 410،شماره22.
6. منتخب میزان الحکمه، محمدی ریشهری، ص 221، شماره 2628.
7. بحار الانوار، ج 75، ص 111.
8. علی بن شعبه، تحف العقول،انتشارات آل علی علیهالسلام، چاپ اوّل، 1382، ص 408، شماره 17.
9. مجموعه ورّام، ج 1، ص 53.
10. میزان الحکمه، محمدی ریشهری، ج 8، ص 245.
11. بحار الانوار، ج 1، ص 218.
12. بحار الانوار، ج 75، ص 109؛تحف العقول (همان) ص408، شماره 20.
13. بحار الانوار، ج 44، ص 139.
14. شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، ج 1، ص 320.
15. تحف العقول (همان) ص 404،شماره8.
16. همان، ص 404، شماره 3.
17. همان، ص 406، شماره 13.
جواد خرمی منبع:سایت حوزه